حسين فدايي ، دبير كل جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي يكي اعتقاد دارد كه عمر تقسيمبنديها، از قبيل اصلاح طلبي و اصولگرايي به پايان رسيده است.
وي درخصوص تاثيرات انتخابات بر اصولگرايان نيز توضيح ميدهد و معتقد است، كساني كه درحوادث پس از انتخابات مرز خود را با جريان فتنه مشخص نكردند اصولگرا نيستند.
وی در تعریف اصولگرائی می گوید:ما كساني را اصولگرا ميدانيم كه پايبند به گفتمان انقلاب اسلامي باشند و مختصات اين گفتمان مسائلي چون عدالتخواهي، استقلالطلبي، آزاديخواهي، مبارزه با نظام سلطه، مردميبودن، توجه به محرومان، سادهزيستي، اعتقاد به مباني نظام و اعتقاد به اصول اساسي اسلام است و در راس همه اين موارد نيز ولايتمداري جاي ميگيرد. كساني كه چنين اعتقادي دارند به لحاظ ايجابي، اصولگرا محسوب ميشوند. البته بايد توجه داشت كه صحبت ما در عرصه آرايش سياسي جريانهاست و در خصوص يك فرد معين صحبت نميكنيم.
به گفته فدائی در تعريف اين اصولگرايي دستهها و سليقههاي مختلفي جاي ميگيرند و ظرفيت انقلاب اسلامي آنقدر بالاست كه ميتواند در درون خود گرايشهاي مختلفي را پذيرا باشد و هيچ اشكالي هم ندارد كه اين جريانات متعدد وجود داشته باشند و حتي با يكديگر رقابت هم بكنند.
فدائی در ادامه توضیح می دهد:نميشود كسي بگويد من اصولگرا هستم و در پشت صحنه با جريان فتنه، تعامل و بده بستان داشته باشد. حال با توجه به اين خط قرمزها در پاسخ به پرسش شما ميتوان گفت در درون خانواده اصولگرايان سليقههاي مختلفي وجود دارد و به لحاظ مديريت اجرايي و همچنين به لحاظ سياسي، نگاهها متفاوت است. در اين زمينه چند سليقه را ميشود تعريف كرد كه البته تعريف و تقسيمي كه من ارائه ميكنم به لحاظ نظريهپردازي كردن اختلاف نيست، بلكه به لحاظ واقعبيني است كه با وجود اين اختلاف سليقه، ما بايد پايبند به اصولگرايي باشيم. همه اين صحبتهاي من درخصوص جريانهاي سياسي است نه افراد، چرا كه ما به تعداد افراد، نظرات مختلفي داريم و الان حرف من درخصوص افراد نيست.
دبیر کل جمعیت ایثارگران دسته بندی اصولگرایان را در گفت وگو با جام جم به شرح ذیل توضیح می دهد:در دستهبندي كه بنده انجام داده ام، برخي اصولگرايان خودشان را واقعگرا تعريف ميكنند. مثلا آقاي باهنر كه مورد احترام است خودش را يك اصولگراي واقعگرا ميداند و عدهاي كه به لحاظ فكري با ايشان و آقاي لاريجاني همراهند، اصولگراي واقعگرا هستند. جريان واقعگرا كساني هستند كه وقتي يك واقعيت اجتماعي را مشاهده ميكنند، پذيراي آن هستند.
عدهاي ديگر، خودشان را اصولگراي آرمانگرا ميدانند و به دنبال آرمانها هستند. شايد بتوان دوستاني که خود را حامي مطلق دولت مي دانند از اين دسته نام برد و از جمله آنها ميتوان به برخي دوستان اشاره كرد كه موسوم به «رايحه خوشخدمت» هستند. البته در ميان آنها هم سلايق مختلف است، اما فضاي غالب در ميان آنها ، آرمانگرايي است.
عدهاي ديگر از اصولگرايان در عين آرمانگرايي، واقعبين هم هستند (البته نه واقعگرا). ميان واقعگرايي و واقعبيني تفاوت است؛ واقعبينان معتقدند بايد واقعيت را ديد، اما نبايد تابع آن شد، بلكه بايد به سمت آرمان حركت كرد. جمعيت ايثارگران و جمعيت رهپويان انقلاب اسلامي و دوستاني كه با ما با عنوان «اصولگرايان تحولخواه» همراهي و همكاري ميكنند بيشتر چنين مذاقي دارند.
عدهاي ديگر از اصولگرايان هم عملگرا هستند كه البته خودشان به 2 طيف تقسيم ميشوند. يک طيف دوستان دولتي است که روحيه آرمان گرايي دارند، طيف ديگر همراهان آقاي قاليباف هستند که روحيه واقعگرايي دارند البته اين دو طيف تفاوتهايي دارند ولي به لحاظ عملگرايي مشترکند.
همه اين طيف ها را در ذيل اصولگرايي تعريف ميكنم كه بايستي در جهت وحدت اصولگرايان در جهت تحقق آرمانهاي امام(ره) و رهبر معظم انقلاب حركت كنند.